چقدر درمورد انواع هوش و چندپتانسیلی ها و ارتباطشون میدونید؟! باهم یاد بگیریم؛
هوش هیجانی
(یا هوش احساسی یا هوش عاطفی که با حروف اختصاری EQ نشون داده میشه)که بخش مهمی از هوشه که شامل توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجاناته (احساسات) و استفاده از اون توی زندگی. هوش هیجانی از چهار مهارت اصلی تشکیل میشه؛
۱. خودآگاهی: توانایی شناسایی دقیق هیجانات خودمون و آگاهی از اونها موقع بروز، خودآگاهی، کنترل تمایلاتمون در نحوه واکنش به اوضاع و افراد مختلف.
۲. خود مدیریتی: یعنی اینکه بتونیم واکنش‌های هیجانی خودمون رو در مقابل همه مردم و شرایط مختلف کنترل کنیم.
۳. آگاهی اجتماعی: توانایی در تشخیص دقیق هیجانات دیگران و درک اینکه دقیقاً چه اتفاقی در حال روی دادنه. درک طرز تفکر و احساسات دیگران
۴. مدیریت رابطه: توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانات دیگران» برای موفقیت درکنترل و مدیریت تعامل‌ها
تیزهوشی
تیزهوشی یکی دیگر از انواع هوش است که مجموعه‌ای از استعدادها، ویژگی‌های شخصیتی، و الگوهای رفتاریه. ویژگی برجسته‌ای که ورای مفهوم صرف بهره ی هوش (IQ) قرار داره. آزمون‌هایی برای سنجش میزان تیزهوشی ساخته شده که تنها بخشی از مفهوم تیزهوشی رو می‌سنجن، تشخیص، روان‌سنجی و ساختار تیزهوشی محل بحث و اختلاف نظره و حوزه‌ای در حال پیشرفت.
تیزهوشی پنهان
تیزهوشی پنهان (نهفته) یکی دیگر از انواع هوش است که برای گروه بزرگی از افراد به کار میره:
تیزهوشان ناتوان از یادگیری، تیزهوشان معلول، تیزهوشان در معرض خطر، تیزهوشان متفاوت از نظر فرهنگی یا نژادی، تیزهوشان کم آموز و زنان تیزهوش.
گروهی از اینان در شرایط نامساعد محیطی، طبقه اقتصادی – اجتماعی پایین، اقلیت نژادی و قومی قرار دارن یا زبان رسمی زبان دوم اونهاست دانش‌آموزای دختر هم در این گروه جای می‌گیرن.
گروه دوم با معیارهای تشخیص سنتی مدارس، غیرپیشرفته تلقی می‌شن مثل دانش‌آموزایی که تو زمینه‌های متفاوت خلاقیت و هوش‌های گوناگون برجسته‌ان مثل هنرهای تجسمی و نمایشی، رفتار روانی – اجتماعی رهبری، توانایی‌های حرکتی.
گروه سوم دانش‌آموزای کم آموز تحصیلی، معلولان حرکتی، ناتوانان در یادگیری و افراد دچار مشکلات عاطفی رو شامل میشه.
دام هوش
خیلی از مردم که خودشون رو خیلی باهوش می‌دونن، الزاماً متفکران خوبی نیستن. اونا توی دام هوش گرفتارن. این دام یکی دیگر از انواع هوش هست که جنبه‌های زیادی داره که اینجا فقط به دو موردش اشاره میکنم؛
شخص خیلی باهوش می‌تونه دربارهٔ موضوعی عقیده‌ای رو بپذیره و از هوش خودش جهت دفاع از این عقیده استفاده کنه. این شخص هر چی باهوش‌تر باشه بهتر می‌تونه از عقیده‌اش دفاع کنه. هر چه دفاع از عقیده بهتر باشه، شخص نیاز کمتری به انتخاب‌های دیگه پیدا میکنه، یا به حرف دیگران گوش میده. اگر شما خودتون رو محق بدونین، چرا باید این کار رو بکنین؟ در نتیجه، خیلی از ذهن‌های بسیار باهوش توی دام فکرهای ضعیف می‌افتن چون میتونن از این فکرها دفاع کنن.
جنبه دوم دام هوش، اینه که شخص با این فکربزرگ میشه که خودش رو از اطرافیانش باهوش‌تر می‌دونه (شاید هم این تصور درست باشه) و می‌خواد بیش‌ترین سود ممکن رو از هوش خودش ببره. سریع‌ترین و مطمئن‌ترین راه برای سود بردن از هوش «اثبات اشتباه دیگران» هست. یک چنین سیاستی فوراً نتیجه میده و برتری شما رو محرز میکنه.
سازنده بودن، پاداش کمتری داره چون ممکنه سال‌ها کار لازم باشه تا مؤثر بودن عقیده‌ای آشکار بشه؛ بنابراین، بدیهیه که انتقادی و مخرب بودن، کاربرد خیلی خوشایندتری برای افراد باهوشه.
رابطه تیزهوشی و نگرانی
هوش زیاد دردسرهای خودشم داره و یکی از اونا، همیشه نگران بودنه. پژوهشگران معتقدن، افرادی که بیش از حد نگرانن غالباً آدم‌های باهوشی هستن و نگرانیشون به جای اینکه به زندگی آنها آسیبی بزنه، در موقعیت‌های سخت به دادشون میرسه. نگرانی آدم‌های باهوش باعث میشه کمتر گرفتار موقعیت‌های خطرناک بشن و بیشتر از دیگران از موقعیت‌های سخت جان سالم به در ببرن.
هوش نه گانه هوارد گاردنر
-
کلامی
(توانایی درک مفهوم کلمات، استفاده درست واژگان، انتقال درست افکار و احساسات) -
منطقی-ریاضی
(توانایی محاسبات، تعیین مقدار، بررسی فرضیات و انجام عملیات ریاضی) -
هندسی یا فضایی
(توانایی جهت یابی و تخمین ابعاد، ایجاد تصویر ذهنی از واقعیت و تغییر آن) -
موسیقایی یا آهنگین
(توانایی درک ریتم، گام، تن صدا و ایجاد الگوهای نواختی و آهنگین) -
جسمانی-حرکتی
(توانایی هماهنگی ذهن و بدن، حرکات جنبشی مناسب، مهارت عضلانی) -
میان‌فردی
(توانایی درک دیگران، احساسات، انگیزه‌ها و نحوه تعامل آنها با دیگران) -
درون‌فردی
(توانایی درک و شناخت خویش، ایجاد آگاهی به هویت و ماهیت خود) -
طبیعت گرا
(اهمیت دادن و درک موجودات زنده، نگاه دقیق تر به طبیعت و حیوانات) -
هستی گرا یا معنوی
(پرسش برای یافتن پاسخ در مورد زندگی، دنیا و چگونگی زیستی)
هوش سه گانه رابرت استرنبرگ
-
توانایی برای تفکر تحلیلی جزء به جزء
-
توانایی تجربی برای تفکر خلاق و ترکیب خردمندانه تجارب مجزا و متفاوت
-
توانایی بافتی یا زمینه‌ای: مهارت شهر زیستی که فرد رو قادر می‌سازه تا
نقش مدیریت محیط رو بخوبی ایفا کنه.
هوش عاطفی دانیل گلمن
«ذهن عاطفی خیلی حساس‌تر و سریع‌تر از ذهن عقلیه و حتی بدون یه لحظه درنگ و بدون اینکه بدونه چیکار میکنه، هربار واکنش نشون میده. این سرعت از واکنش آگاهانه و تحلیلی، که نشونه ی ذهن متفکره، جلوگیری میکنه. نوع ششم و هفتم هوش مورد نظر گاردنر (میان فردی و درون‌فردی) هم حاکی از پردازش عاطفیه، اما گلمن عاطفه رو در بالاترین سطح سلسله مراتب توانایی‌های انسان قرار میده.
هوش و چندپتانسیلی ها
چندپتانسیلی ها معمولا بخاطر هوش بالاشون هست که نمیتونن تمرکز کنن و یا وسط کاری که دارن انجام میدن ایده ی جدیدی به ذهنشون میرسه و حتی ایده ای متفاوت از اونچه که داره انجام میشه، این خیلی خوبه اما باید ببینین کدوم هوش شما بالاتره و کدوم پایین تر و برای رسیدن به اهدافتون و بهبودی و رشد خودتون و کسب و کارتون باید روی چه هوشی بیشتر کار کنین. فراموش که نکردین؟ طبق تز کارل دوک درمورد طرز فکر رشد، آدما میتونن علاوه بر شخصیت و توانمندی هاشون، هوششون رو هم ارتقا بدن و این کاملا بستگی به شما داره که براش چیکار میکنین؟ چقدر زحمت میکشین چقدر از مغزتون کار میکشین و چه مهارت هایی کسب میکنین.
مطلب عالی بود،من فکر میکنم هوش میان فردیم به نسبت خیلی قوی تره نسبت به هوش های دیگه
چقدر خوب ممنون که کامنت گذاشتی
مطلب خیلی خوبی بود. فکر میکنم هوش درون فردیم بالاتر و هوش فضاییم یک مقدار پایین تر از بقیه باشه
چقدر خوب باریکلا به شما.حالا باید برای تقویت هوش فضاییتون تلاش کنین و البته علاقمندی هاتون و مهارت هاتون رو بر پایه ی هوشتون انتخاب کنین و پیش برین.